⋆陰鬱⋆

⋆もはや飛ぶための興奮を壊していないバリ⋆

سرترالینه

سرترالینه شویلم غمگینه
ساکتو سرو عصبی باو ای وضعه بیونه
قلبم وصله‌ پینه گش‌ت گیانم پلاتینه
جفت‌ چویلم اشکیو پر ناو دمم‌ خوینه

زیادی قفلیه. 

9:15 •PM•

2024/12/12 •DE•

من کیم؟

خستم، زیادی خسته... من کیم؟ چیم؟ زندم؟ مردم؟ اصلاً امیدی هست؟ نمیدونم هیچ جوابی و هیچ فکری ندارم. 

ولی یک موضوع این وسطه، هروقت زیادی امید دارم یهو یک اتفاق کوچیک تموم امیدام رو از بین میبره... 

همینقدر آسون و راحت. 

11:47 •PM•

2024/12/11 •DE•

میگذره

با هر ورقی که میزدم، بیشتر میفهمیدم چیا گذشت و کیا رفتن. 

•••

امروز دفتری که از پارسال مونده بود رو باز کردم.

 خیلی نوشته هارو داخلش نوشته بودم، از بزرگترین تا کوچیکترین اتفاقات داخل اون دفتر نوشته شده بود. 

به یکی از صفحه ها که رسیدم بغضم گرفت، اون صفحه تموم احساسات پارسالمو به نمایش میذاشت، احساساتی که به آدمای گذشته زندگیم داشتم، از حس تنفر تا حس دوست داشتن و تموم این حسا برام غم انگیز بود. 

میدونی چرا؟ 

چون تموم اون حسا یک زمان برام خیلی مهم بودن، دیدم حس های دوست داشتن، مربوط به کسایی بود که الان هیچ ردی ازشون نیست. 

به یکی از صفحه ها که رسیدم، بغضم شدت گرفت چون داخلش تولد یکی از آدمای گذشته زندگیمو تبریک گفتم. 

دلم برای خاطرات خوبی که با اون آدم داشتم تنگ شد، نه اینکه بخوام اون آدم برگرده، نه! 

هیچوقت نمیخوام اون آدما برگردن چون اونا مال گذشته بودن و تو گذشته هم میمونن، فقط دلم برای خاطرات خوبی که باهاشون داشتم تنگ شد. 

بعضی وقتا دلت برای همه چیز تنگ میشه، حتیٰ کوچیک ترین اتفاقات و احساسات.  

4:29 •PM•

2024/12/9 •DE•